( 3176) منکرى مهمانیش را از خرى پس ز مطبخ خاک و خاکستر برى
( 3177) ور نه اى منکر چنین دست تهى در درِ آن دوست چون پا مىنهى؟
( 3178) اندکى صرفه بکن از خواب و خور ارمغان بهر ملاقاتش ببر
( 3179) شو قَلیلُ النُّوْم «مِمّا یَهْجَعوُن» باش در اسحار از «یَسْتَغْفِرُون»
( 3180) جنبشى اندک بکن همچون جنین تا ببخشندت حواسّ نور بین
( 3181) وز جهان چون رحم بیرون سُوى از زمین در عرصه واسع شوى
( 3182) آن که «أَرضُ اللَّه» واسع گفتهاند عرصه اى دان کاولیا در رفتهاند
( 3183) دل نگردد تنگ ز آن عرصه فراخ نخل تر آن جا نگردد خشک شاخ
اندکى صرفه بکن...: مقایسه شود با بیتهاى زیر:
چند خوردى چرب و شیرین از طعام امتحان کن چند روزى در صیام
چند شبها خواب را گشتى اسیر یک شبى بیدار شو دولت بگیر«»
قَلیلُ النَّوم: اندک خواب.
ممّا یهجعون: مأخوذ است از قرآن کریم: «کانُوا قَلِیلاً مِنَ اَللَّیْلِ ما یَهْجَعُونَ- 51: 17 اندکى از شبها را مىخوابیدند» (ذاریات، 17).
اسحار: جمع سحر.
یستغفرون: آمرزش مىخواهند. مأخوذ است از قرآن کریم: «وَ بِالْأَسْحارِ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ» (ذاریات، 18).
جنبش اندک کردن: اشارت است بدان که طفل پس از گذراندن چهار ماه در شکم حرکتى مىیابد و زمینه یافتن حواس در او پدید مىگردد.
وز جهان چون رحم: مقایسه شود با بیتهاى زیر:
گر جنین را کس بگفتى در رحم هست بیرون عالمى بس منتظم
یک زمین خرّمى با عرض و طول اندر او صد نعمت و چندین اکول
54- 53 3
او به حکم حال خود منکر بدى زین رسالت معرض و کافر شدى
کین محال است و فریب است و غرور ز آن که تصویرى ندارد وهمِ کور
61- 60 3 بیرون سو: سوى بیرون، مقابل درون سو.
واسع: فراخ.
ارض اللَّه واسع: زمین خدا فراخ است. مأخوذ است از قرآن کریم: «... قالُوا أَ لَمْ تَکُنْ أَرْضُ اَللَّهِ واسِعَةً فَتُهاجِرُوا فِیها..- ...» آیا نبود زمین خدا فراخ تا هجرت کنید در آن...» (نساء، 97).
دل بستگان به دنیا را اندرز مىدهد که پرداختن بدان را کم کنند و از خوردن و خوراک که خوى حیوانى است بکاهند. سحرها بیدار مانند و از گناهان آمرزش خواهند. چنین کار سبب مىشود که روح انسانى جنبشى کند و مستعد دریافتن موهبتهاى الهى گردد. سپس این جهان را با آن جهان مقایسه مىکند که دنیا برابر آن عالم چون زهدان مادر است براى طفل برابر جهان بیرون. در این دنیا به خاطر تنگى که دارد آدمى کوفته خاطر شود، اما در آن جهان فراخ دل تنگى نیست، و پژمردگى و خشکیدگى نباشد، چنان که در جاى دیگر گوید:
و آن فضاى خرق اسباب و علل هست ارض اللَّه، اى صدر اجل
هر زمان مبدل شود چون نقش جان نو به نو بیند جهانى در عیان
2382- 2381 4
سپس گوید: عرصه اى که اولیا در آن به سر مىبرند، عرصهاى معنوى و آن جهانى است که فراخ است و تنگى در آن نیست.
محمدرضا افضلی تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد .... |